پیام هایی به مناسبت سواد آموزی...



سال دولت و ملت، همدلی و همزبانی

پیام هایی به مناسبت سواد آموزی...

شکوه علم و دانش

خامه ای که دانشمند در طریق ارشاد جامعه بر روی کاغذ می کشد، از خون شهدا و جانبازان راه حق گرانقدرتر و ارجمندتر است. آنگاه که دانشمند راه می رود، فرشتگان الهی بال و پر خویش را زیر پای او می گستراند، پرندگان هوا و ماهیان دریا او را می پایند و از پروردگار، برایش آمرزش و رحمت درخواست می کنند. زیرا عالم و دانشمند پاک سیرت، جهان را با دیده محبت می نگرد و ستم هیچ موجودی را به موجود دیگر بر نمی تابد و فضای پاکیزه جامعه تحت نظارت آنان هرگز مسموم نمی شود. دانشمندی که شبانگاه در بستر خواب قرار می گیرد تا برای نشر علم و ارشاد مردم تجدید قُوا کند، خواب و استراحت اش بر نیایش هفتادساله (عاری از بینش) پارسایان، برتری دارد.

احترام فراگیرنده

در جهان بینی اسلامی، انسان موجودی گرامی و ارزشمند است. روح الهی در کالبد او دمیده شده است و بر همه موجودات هستی برتری دارد. تنها موجودی که از گرایش های عالی فطری برخوردار است، انسان است. اگر وضع مساعد تربیتی برایش فراهم شود، به درجات عالی کمال می رسد و صفات الهی در او تجلّی می یابد. در تعلیم و تربیت اسلامی، احترام به دانش آموز و تکریم او وظیفه ای اساسی است. هیچ عاملی نباید این احترام و تکریم را متزلزل کند. نه خانواده دانش آموز، نه طبقه اقتصادی، اجتماعی و نه نژاد و رنگ هیچ کدام نمی تواند موجب ترجیح فردی بر فرد دیگر شود. همه افراد در فطرت الهی مشترک، قابل احترام اند.

ایجاد فضای سالم و روح خداجویی

انسان موجودی مختار و دارای اراده است. این اراده به گونه ای است که انسان هم می تواند به طور ارادی راه خدا را در پیش گیرد و خداگونه شود، و هم قادر است راه ابلیس را انتخاب کند و مکر و زشتی پیشه کند. نحوه جهت گیری اختیار و اراده انسان به اوضاع و محیط تربیتی او بسته است. عوامل محیط هم انسان خداگرا می پرورد و هم انسان شیطان گرا. اما آنچه معلّم باید مورد توجه قرار دهد، این نکته است که با ایجاد فضای سالم تربیتی و حاکم ساختن ارزش های دینی، خواست و اراده دانش آموزان را جهت دهد و آنان را افرادی خداجو بارآورد.

تقدم اصلاح معلّم بر متعلّم

از اصولی که در تعلیم و تربیت اسلامی مورد توجّه و حایز اهمیت می باشد، تقدم اصلاح معلم بر متعلّم است. وقتی که در معصوم بودن انبیای عظام و ائمه اطهار(ع) تأمل می کنیم، اهمیت این اصل را بیشتر در می یابیم. چرا رسولان الهی معصوم بوده اند؟ آیا جز این است که اگر معصوم نمی بودند، نمی توانستند رسالت عظیم تربیت و انسان سازی را به انجام برسانند؟ آنان وظیفه داشتند دین حق را از طریق پرورش انسان های مؤمن و موحّد گسترش دهند. برای ایجاد چنین تحولی، آنان خود الگوی کامل انسانیت بودند و اثر خاصی بر افراد می گذاشتند و می توانستند شخصیت پیروان شان را دگرگون سازند. معلّمان، شبیه ترینِ انسان ها به پیامبرانند. همین، شباهت رسالت و مسئولیّت معلمان را سنگین می کند. معلّمان نیز مانند انبیا، صفاتی را که می خواهند در شاگردان شان ایجاد کنند، باید از قبل در وجود خود تجلّی بخشند. اگر قصد دارند افرادی حق گرا و با فضیلت بپرورند، باید ابتدا خودشان حق جو و فضیلت گرا باشند.

دلسوزی و محبّت به دانش آموز

دلسوزی به افراد و ابراز محبّت به دانش آموز، از اصول تعلیم و تربیت اسلامی است. معلّم دلسوز زمینه مساعدی برای رشد و کمال افراد فراهم می کند. خلاقیت و ابتکار معلّم و ارائه طرح های نو تنها در فضای دلسوزی و محبت مجال بروز پیدا می کند. افزون بر این، لازم است معلّم منبع رحمت و عطوفت باشد. رسول گرامی اسلام(ص) به اندازه ای نسبت به هدایت و پرورش انسان ها اصرار داشت و غمخوار مردم بود که خداوند فرمود تو در راه هدایت مردم، کم مانده است. خود را نابود کنی. حضرت پیغمبر(ص) با اخلاق نیک و علاقه ای که به رشد مردم داشتند، توانستند در دل های مردم جا گیرند و پیام شان نزد مردم شنیده و پذیرفته شود.

امیدبخشی به دانش آموز

خداوند متعال روح امیدواری را در وجود بندگان خود زنده نگه داشته است. فرد نباید از رحمت الهی مأیوس شود؛ چرا که ناامید شدن رحمت حضرت حق گناه کبیره است. فردی که به دلیل مصایب و مشکلات، یا هر دلیل دیگری از رحمت خدا قطع امید می کند، در واقع رشد و تربیت خود را سرکوب می کند و از فطرت الهی خود مأیوس می شود. امید داشتن به هدایت الهی، طراوت و روحیه تلاش را در فرد زنده نگه می دارد و در اوضاع مساعد امکان اعتلا و ترقی روحی و معنوی اش را فراهم می سازد؛ به عنوان مثال وقتی که دانش آموزی در درسی نمره کم می گیرد، به طور طبیعی اعتماد به نفس او خدشه دار می شود. معلّم با روحیه دادن به دانش آموز و امیدوار ساختن او می تواند انگیزه یادگیری را افزایش دهد و کاستی ها را با مشارکت دانش آموز برطرف کند.

تعلیم و تربیت همه جانبه

انسان دارای توانایی ها و استعدادهای مختلف است. هر یک از استعدادها به منزله گلی است که در مزرعه وجود انسان کاشته شده است و برای پرورش آن باید محیط تربیتی مساعد تدارک دید. اگر برخی از این بذرها رشد کنند و برخی در دل خاک پنهان مانند، مزرعه وجودی انسان طراوت لازم را نخواهد یافت. تعلیم و تربیت اسلامی به رشد همه ابعاد عنایت داد و جنبه های اساسی شخصیت انسان را به طور موزون و هماهنگ پرورش می دهد.

توکّل به خداوند در تعلیم و تعلّم

از شرایط موفقیت در تعلیم و تعلّم آن است که قلب انسان متوجّه خدای متعال باشد و به جز آن ذات مقدس به کسی تکیه نکند تا بتواند فیض الهی را از مبدأ فیّاض دریافت کند. چنانکه امام صادق(ع) فرمودند: «دانش به این نیست که شخص در به دست آوردن اش فراوان بکوشد، بلکه آن نوری است که خدای تعالی بر دل هر کس که بخواهد هدایت کند، می افکند». به راستی، انسان باید به خدا توکل کند ور شته کار را به دست او بسپارد و به اسباب اعتماد نکند، که اعتماد به اسباب و توکل به غیر حق تعالی، نتیجه ای به جز زیان و خسران نخواهد داشت. سوادآموز باید ضمن تلاش وافر، زمام امور را به خدای تعالی واگذا رکند. در این صورت، علاوه بر لحظه های انسی که به او دست می دهد، کمبودهایش جبران و به مقصود دل خود نایل می شود.

اخلاص در تعلیم و تعلّم

مسأله «اخلاص در نیت» در تمام اعمال از جمله تحصیل و سوادآموزی، به منزله روح در پیکر است، و صلاح و فساد اعمال، با نیّت آن ها بستگی کامل دارد. در حدیث مشهور امده است که: «اِنّما الأعمالُ بِالنیّاتِ»؛ یعنی حقیقت عمل نیّت است. ادبِ «اخلاص» در امر تحصیل بسیار مهم است و باید استاد در تعلیمش و شاگرد در تحصیلش، نیّت خود را برای خدای تعالی خاص سازد؛ چرا که محور اعمال، همانا نیّت است، و به واسطه نیّت است که عمل گاهی همچون سفالی بی ارزش، و گاهی مانند گوهر گران بهایی می شود که نمی توان ارزش اش را تعیین کرد، و گاهی هم وبال گردن صاحبش می شود و در دفتر گناهان ثبت می شود. بنابراین، هر یک از استاد و شاگرد باید در عمل خود فقط خدا و خدمت به خلق خدا را در نظر بگیرند و به قصد فرمان بردن از او و اصلاح خویش و ارشاد بندگان خدا، به امر تحصیل همت بگمارند. و غرض های فاسد دنیوی از قبیل: فخرفروشی بر یکدیگر، یا رفعت طلبی و به دست آوردن مقام و شهرت را از خود دور کنند.

نکوهش تحصیل علم به منظور مباهات بر دیگران

بزرگان دین، تحصیل دانش را به منظور جاه طلبی و فخرفروشی بر برادران دینی نکوهش کرده اند و فروتنی را از جمله عوامل موفقیت دانش آموز دانسته اند. به عنوان نمونه در روایتی از امام باقر(ع) آمده است: «کسی که دانش بیاموزد تا بر دانشمندان مباهات کند، یا با سفیهان به ستیزه برخیزد، یا توجه مردم را به سوی خود جلب کند، جایگاه خود را در آتش مهیّا ببیند. همانا ریاست جز برای اهلش شایسته نیست».

آمرزش، هدف بعثت پیامبران

هدف از آمدن همه پیامبران و همه کتاب های آسمانی آموزش و پرورش است. هدف قرآن نخست تهذیب و پرورش نفس و دیگر آموزش بالا بردن سطح معلومات انسان است. در روایتی می خوانیم که روزی پیغمبر اکرم(ص) وارد مسجد شدند. دیدند دسته ای مشغول ذکر و عبادتند. از آنها گذشتند و دسته دیگری را دیدند که مشغول تعلیم و تعلّم بودند. پیامبر در کنار آنها نشستند و سه مرتبه فرمودند: «برای این گونه مجالس آمده ام؛ من مبعوث شده ام برای این که مردم را تعلیم دهم».

ارزش آموزگار

شخصی در مدینه مدرسه ای تأسیس کرده بود و به آموزش کودکان مشغول بود. روزی یکی از فرزندان امام حسین(ع) به مدرسه وی رفت و آیه شریف «الحمدللّه رب العالمین» را آموخت. وقتی به منزل برگشت، آیه را تلاوت کرد و معلوم شد آن را در مدرسه و از معلّم آموخته است. امام حسین(ع) هدایای زیادی برای آن شخص فرستاد به طوری که موجب شگفتی عده ای از یاران آن حضرت شد. آنها نزد امام آمدند و عرض کردند: آیا این همه پاداش دادن به آموزگار رواست که شما در برابر آموزش یک آیه، این همه هدیه برای وی فرستاده اید؟ حضرت فرمود: آنچه دادم چگونه باارزش آنچه او به پسرم آموخته است برابری می کند؟ ایشان با این کار ارزش والای آموزگار را به تمامی یاران و پیروان خود گوشزد کردند.

تفاوت عالِم و عابد از نظر سعدی

صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عالِم و عابد چه فرق بود تا اختیار کردی از آن این فریق را
گفت آن گلیم خویش به در می برد ز موج وین جهد می کند که بگیرد غریق را

سوادآموزی از نظر امام خمینی(ره)

حضرت امام(ره) علم آموزی را عبادت و از حوائج ضروری و اولیه زندگی افراد می شمارند. آن بزرگوار همچنین، مردم را به قیام عمومی برای ریشه کن کردن مشکل بی سوادی، که آن را در کشوری همچون ایران مایه شرم می داند، فرا می خواند. ایشان در پیامی که در هفتم دی ماه سال 1358 صادر کردند، فرمودند: «تعلیم و تعلّم عبادت است» همچنین فرمودند: «از جمله حوائج اولیه برای هر ملت که در ردیف بهداشت و مسکن، بلکه مهم تر از آنها است آموزش برای همگان است». ایشان اضافه می کند: «مایه بس خجلت است در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلام زندگی می کند، این همه بی سواد داشته باشیم، و ما باید در برنامه درازمدت، فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل و خودکفا تبدیل کنیم».

امیدواری، شرط پیروزی سوادآموز

«ابوجعرانه» از دانشمندان و علمای بزرگ اسلام و در ثبات و استقامت زبانزد است. وی می گوید: «من درس استقامت را از یک حشره به نام جعرانه فرا گرفتم. در مسجد جامع دمشق، کنار ستونی نشسته بودم. دیدم که این حشره، قصد دارد از روی سنگ صاف بالا برود و بالای ستون کنار چراغی بنشیند. من از سرشب تا نزدیکی های صبح، در کنار ستون نشسته بودم و تلاش آن جانور را زیر نظر داشتم. دیدم هفتصد بار تا میانه ستون بالا رفت و هربار لغزید و سقوط کرد. در حالی که از اراده آهنین این حشره، بسیار تعجب کرده بودم برخاستم، وضو ساختم و نماز خواندم. بعد نگاهی به آن حشره کردم و دیدم بر اثر استقامت به آرزوی خود دست یافته و بالای ستون، کنار آن چراغ نشسته است.» بنابر آنچه از این دانشمند بزرگوار نقل کردیم، چنانچه سوادآموزان، در امتحانات، توفیق رفیق شان نشود، یا در راه رسیدن به اهداف، با شکست هایی مواجه شوند، نباید امید خود را، تا رسیدن به پیروزی از دست دهند.

سوادآموز و اهمیت دادن به درس

بی تردید یکی از راه های موفقیت در هر کاری، اهمیت دادن به آن است. اگر انسان به کاری اهتمام نورزد، از ثمره آن نیز محروم خواهد ماند. فراگیری علم، از مواردی است که باید سوادآموز به آن اهمیت بدهد تا بتواند به اهداف مورد نظر خویش دست یابد. درباره اهمیت درس نقل شده است که: «شیخ مرتضی انصاری» که از بزرگترین فقهای شیعه است، روزی از یکی از شاگردانش پرسید چرا دیروز در جلسه درس حاضر نبودی؟ شاگرد گفت: کار داشتم. شیخ فرمود: بعد از این به درس مگو کار دارم، به کار بگو درس دارم.

جامعه سعادتمند

جامعه ای سعادتمند است که به سلاح علم و ایمان مجهز باشد. دین بدون علم، ملعبه دست منافقان زیرک و علم بدون دین، همواره در انحراف بوده است. بنابراین وظیفه مربیان، آن است که این دو بال را به طور موزون و هماهنگ در سوادآموزان تقویت کنند، تا از این طریق بتوانیم جامعه متعادل و سعادتمندی داشته باشیم.

روز تنعّم و شب عیش

لذات دنیوی همه هیچ است پیش من در خا طر از تغیّر آن هیچ ترس نیست
روز تنعّم و شب عیش و طرب را غیر از شب مطالعه و روز درس نیست

شرافت علم

در شرافت علم همین بس که خدای تعالی پس از آنکه نعمت آفرینش و آوردن انسان را از تاریکی نیستی به روشنای عالمِ وجود یادآور می شود، نخستین منّتی که بر سر آدمی می گذارد، منّت تعلیم است؛ در نخستین سوره ای که بر پیغمبر خاتمش نازل کرد، فرمود: «بخوان به نام پروردگارت، پروردگاری که آفرینش را او پدید آورد. انسان را از خون بسته آفرید. بخوان که پروردگارت از همه بزرگوارتر است. همان کسی که به وسیله قلم تعلیم داد و به انسان آنچه نمی دانست آموخت.» سلطان بلاغت، حضرت علی(ع) نیز درباره شرافت علم می فرمایند: «در شرافت دانش همین بس که نادان نیز ادعای دانش می کند و به همین اندازه که او را دانشمند بگویند خوشحال می شود؛ و در پستی نادانی همین بس که نادان هم از آن بیزار است و اگر نسبت نادانی به او بدهند (با آنکه درست گفته اند)، سخت ناراحت و خشمگین می شود»

کلید هر هنر

بهتر از هر سیم و زر علم است و بس زینت جنس بشر علم است و بس
در گلستان وجود ممکنات آن درخت پر ثمر، علم است و بس
آنچه قلب و روح را لذّت دهد بهتر از شهد و شکر، علم است و بس
هیچکس از آن نباشد بی نیاز توشه راه سفر، علم است وبس
طالب علم و ادب باش ای جوان چون کلید هر هنر علم است و بس
آنچه کار و کوشش و تدبیرها می شود بی آن هدر، علم است و بس
آنچه می بخشد حیات جاودان بر دل اهل نظر، علم است و بس
آنچه باشد نوربخش اندر جهان مثل خورشید و قمر علم است و بس

شدّت علاقه خواجه نصیرالدّین طوسی به کسب علم

نوشته اند مرحوم خواجه نصیرالدّین طوسی آنچنان به تحصیل علوم عقلی و دینی علاقه داشت که شب ها کمتر به خواب می رفت و کتاب های گوناگون در نزد خود می گذاشت و اگر از یکی خسته می شد به دیگری می پرداخت. آن دانشمند بزرگوار برای آنکه کسالت را از خود دور سازد همیشه شب ها نزد خود آب می گذاشت و با آن کسالت و خواب را از خود دور می کرد. در این شب ها بود که به کشف معضلات و مشکلات علمی نائل می آمد و از شدّت فرح و انبساطی که در آن حالت برایش رخ می داد، فریاد می زد: «کدام شاهزاده به چنین لذّتی دست یافته است»

علم آموزی از نظر اسلام

اسلام «علم» را نور و بینایی و «جهل» را ظلمت و کوری می داند. در قرآن کریم آمده است: «بگو آیا چشم نابینای جاهل و دیده بینای عالم یکسان است؟ آیا ظلمات و تاریکی جهالت با نور علم و معرفت مساوی است؟». در آیه دیگر آمده است: «آیا آنان که به سلاح علم مجهزند؛ آنان که با جهل و نادانی دست به گریبانند، با هم برابرند؟ فقط اندیشمندان تفاوت این دو گروه را درک می کنند». وقتی علم در دیدگاه اسلام نور و بینایی است، دستیابی به آن بر هر مسلمانی فرض است و بر همگان لازم است از ظلمت خارج شوند و به روشنایی برسند. از این رو است که پیامبر گرامی اسلام(ص) دانش اندوزی را برای تمام مردان و زنان مسلمان واجب کرده است.

زیانبار بودنِ علوم بدون ایمان

علم نیز با همه فوایدی که دارد، چنانچه در مسیر غلط به کار گرفته شود زیانبار خواهد بود، چنانکه امروزه در جهان، علم را به شیوه های غلطی به کار می برند؛ به عبارت دیگر، دنیا امروز از نظر پیشرفت علم، مشکل زیادی ندارد، لکن در نحوه به کار بردن علوم دچار انحرافات فراوانی می باشد. به هر حال علم جدای از ایمان، چیزی جز ضرر و زیان انسان در پی نخواهد داشت و علمی که با ایمان الهی جهت نیابد، رو به سوی زوال و نابودی دارد. حضرت امام خمینی(ره) در این باره می فرمایند: «علمِ تنها فایده ندارد، علم تنها مضر است، گاهی این باران که رحمت الهی است، وقتی که به گُل ها می خورد بوی عطر بلند می شود، وقتی که به جاهای کثیف می خورد بوی کثافت بلند می شود. علم هم همین طور است.»

اهمیت مبارزه با بی سوادی

اهمیت مبارزه با بی سوادی بر کسی پوشیده نیست و کم و بیش تمام کشورهای جهان، و به خصوص جوامع در حال توسعه، از دیرباز به اهمیّت این امر پی برده اند. جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه اهمیتی که برای امور آموزشی و فرهنگی قائل است، برنامه های گسترده ای برای مبارزه با بی سوادی به انجام رسانده است. تشکیل نهضت سوادآموزی و فعالیت ها و موفقیت های آن در صحنه های بین المللی، شاهد گویایی بر این ادعاست. امید می رود تلاش گسترده و همگانی مردم و مسئوولان دلسوز، به ویژه دست اندرکاران این نهاد بزرگ، پدید آمدن ایرانِ باسواد و با فرهنگ را به زودی امکان پذیر سازد. ان شاءاللّه.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ن : شبنم سرچمی
ت : شنبه 17 / 4 / 1393


محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله، صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.